رایانه همراهم روی پام دارم باهاش کار می کنم .بابام اومده تو اتاقم می گه:رایانه همرات روشنه؟
میگم:پس نه پس!روی زمین داشت گریه میکرد گذاشتم روی پام آروم بگیره
بعد به پدرم میگم باهاش کارداری؟میگه پس نه پس!صدای گریش می اومد،اومدم بهت بگم گناه داره بغلش کن.
از بالا در دارم میام تو خونه بابام از راه رسید میگه باز تو کلید یادت رفت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم آمادگی جسمانیمو تست میکنم امشب میخوایم بریم سرقت!!!
زير کتري رو روشن کردم قوري رو گذاشتم روش ، مامانم ميگه ميخواي چايي بخوري ؟ گفتم پَ نَ پَ غولش فحش داده ميخوام بخار پزش کنم !
مگس نشسته رو برنج به خواهرم ميگم: مگـــــــــــــــــس، ميگه بکشمش؟؟
پــَـَــــ نه پــََـَـــــــ زشته برنج خالي بخوره يکم خورشت بريز واسش